اسطوره ی پهلوانی و قهرمانی رضا اسدی از اولین کشتی گیران و از اولین بنیانگزاران کشتی در دهلران

تاریخ تمدن طلایی2
#اسطوره #پهلوانی #رضا #اسدی از اولین کشتی گیران و از اولین بنیانگزاران کشتی در دهلران

(خاطره اي كه در طول 45 سال در عرصه قهرماني كشتي و مربيگري):
در سال 53 براي ادامه تحصيل از شهرستان دزفول به شهر ايلام انتقال يافتم، كه در مهر همان سال همزمان بود با مسابقات غرب كشور در شهرستان سنندج مسابقات انتخابي در ايلام انجام شد در فينال وزن 62 فرنگي با كشتي گيري از ايلام بنام مرادي كشتي گرفتم كه با اختلاف يك امتياز بر او پيروز شدم (در حضور مدير كل وقت ايلام مرحوم نوشاد قهرمان سنگين وزن جهان) اما چون كشتي با اختلاف يك امتياز بود كشتي گير ايلام اعتراض كردند چون من غريبه و تازه به ايلام آمده بودم، گفتند بايستي 3 دقيقه مجدداٌ كشتي بگيريد ولي من چون اطمينان داشتم آخرش كشتي را ميبرم بدون اعتراض كشتي گرفتم آقاي علي دادي داور آن زمان سوت آغاز كشتي را زدند در همان دقيقه اول شانس ياريم كرد با شگرد كشتي خودم كه سالتو بود و سخت ترين فن در كشتي فرنگي است ضربه فني كردم فن به شكل زيبايي انجام گرفت به گونه اي كه مرحوم نوشاد بلند شد و مرا خواست و صورت مرا بوسيد و مورد تشويق فراوان او قرار گرفتم و گفت در آينده يكي از بهترين كشتي گيران خواهد شد .  #عکسهای #تاریخی #دهلران #قدیم 

 https://telegram.me/dehloranFAK

 

telegram.me/joinchat/An8v-EGFmLM9nRGZwvYvfA


لینگ کانال دهلران تاریخ تمدن طلایی 2

بزرگ مردی ازتاریخ طلایی  زنده یاد حاج عزیز تاجمیر

بزرگ مردی از خاندان دهلرانی کدخدا حاج عزیز تاجمیر

مورموری -سال 1341

ایستاده از چپ زنده یاد حاج عزیز تاجمیربزرگ

ایستاده از راست حاج آذر تاجمیر (فرزند حاج عزیز تاجمیر)

در مجالس مورموری تا نامی از این بزرگ مرد تاریخی بر زبان جاری میشود به احترام او بر می خیزند.او زبانزد عام و خاص بود .اولین کسی بود که شهر نشینی ،جاده سازی و کشاورزی مدرن را به مورموری آورد .در آن زمان بعلت نبود امکانات جاده سازی و راه صعب العبور مورموری با چندکارگرساده و وسایلی ابتدایی از جمله بیل , کلنگ یک دستگاه تراکتور و جیپ سواری خود توانست دو جاده  دهلران به مورموری  و مورموری به دشت عباس را بسازدو ادوات ماشینی رابه منطقه آورد.

تاریخ تمدن طلایی 2

مرحوم حاج کاید عزیز تاجمیر

ایشان بدون شک یکی از ماندگاران منطقه و استان ایلام است.شهامت ،شجاعت و جسارتی که در وجود ایشان بود؛او را به جایگاهی رسانده است که کمتر کسی منکر بزرگی و عظمت اوست.محفل آرایی و سخن وری و زیرکی ایشان در سالهای پایانی عمرش که سعادت زیارتش نصیبم شد مرا شگفت زده کرد.با این که صد و اندی از عمرش می گذشت فرز و چالاک بود و رانندگی می کرد و هیچ باورت نمی شد که با مردی روبرو هستی که بیش از یک قرن سن دارد و فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است.

ایشان خاطره ای را بیان کرد که عین ان را در اینجا می آورم:

پدرم  مرحوم کاید صید حسن ثروت چندانی نداشت .دارایی مان یک اسب بود و وقتی قشون سرلشکر رزم آرا برای کمک به فتح خوزستان و خواباندن غائله ی شیخ خزئل از غرب کشور و از مسیر آبدانان از منطقه ی مورموری می گذشت من هم که نوجوانی بودم و حدود 16-17 سال سن داشتم ؛با این لشکر همراه شدم.لشکر که به کناره ی کرخه رسید ، آب در اثر بارندگیهای بالادست ظغیان کرده بود و پلی هم برای عبور وجود نداشت.در میان لشکر ندا دادند که چه کسی می تواند از آب عبور کند و پیام را به آن سوی رود برساند و به لشکری که از مسیر خرم آبادآمده و در حوالی اندیمشک کنونی خیمه زده بود،برساند و برای هماهنگی و آوردن آذوقه یاری بیاورد.پیام چندین بار تکرار شد و کسی داوطلب نشد.من علیرغم سن کم پیش رفتم ولی به خاطر سن کم مرا نپذیرفتند.باز داستان تکرار شد و باز من تنها کسی بودم که داوطلب شدم.بار اول و دوم با نظر مرحوم حیات قلی خان مرادخانی و ممانعت وی مرا نفرستادند.که وی بیم جانم را داشت از آسیب سیل توفنده.سر انجام سر لشکر رزم آرا می گوید تنها داوطلب را بیاورید و مرا بردند.پیام را در لوله ای از نی قرار دادند و من آن را حمایل دوشم کردم و با تنها دارایی پدر – اسب - به آب زدم.بعد از تحمل سختی و رنجی که از شدت سیلاب و سردی آب بود ، به آن سوی رود رسیدم.پیام را به لشکر گاه بردم و هماهنگی لازم برای ارسال کمک و عبور لشکر به عمل آمد.بعد از فتح شوش و خوزستان ، سرلشکر رزم آرا مرا خواستند و گفت: شجاعت تو موجب این پیروزی است .بگو چه می خواهی تا دستور دهم به تو ببخشند.من گفتم برای کشورم خدمتی کوچک کرده ام و چشم داشتی ندارم.ایشان اصرار کرد چیزی بطلب تا به تو داده شود و پس از تقدیر بسیار و هدایایی چند دستور داد تا سرزمین وسیعی به نام من ثبت شود.از کرخه تا لرغه. و بدین ترتیب سرزمین وسیعی از کناره های کرخه در جایی که امروز چم شالان نام دارد تا رودخانه ی لرغه  در حوالی شهر مورموری کنونی به نام من ثبت شد.

بخشی از خاطرات مرحوم حاج کاید عزیز تاجمیر با تلخیص نوشته شد.فرزندان و نوادگان محترم ایشان هنوز در قسمتهایی از این منطقه مالکیت دارند.اگر در ذکر خاطره اشتباه و کم و کاستی پیش آمده است به حساب اینجانب بگذارید .چون متاسفانه دستگاه ضبط صدا در ان شب به همراه نداشتم و ایشان نیز از این که ضبط صدا و تصویری صورت بگیرد چندان رغبتی نداشتند.روحشان شاد و یادشان گرامی.امیدوارم تاریخ کامل زندگی این مرد به رشته ی تحریر در آید که بسیار نکته ها از تاریخ نانوشته ی این منطقه ،با زندگی ایشان پیوندی مستقیم و یا با واسطه دارد.


به قلم استاد علی گوهری

تاریخ تمدن طلایی 2

ما همچنان منتظر ارسال مطالب تاریخی شما عزیزان هستیم

لطفا مطالب خود رادر باره شخصیت های تاریخی برایمان ارسال کنید تا با نام خود ثبت شود

متشکریم

 

آدرس جهت ارسال مطالب تاریخی

syahkoh.1393@gmail.com

 

جهانشاه پورسردار اولین پستچی آبدانان -دهلران

جهانشاه پورسردار اولین پستچی آبدانان -دهلران

 

مرحوم جهانشاه پورسرداربعنوان اولین پستچی رسمی واداری در ارسال ومراسلات آبدانان آن زمان که نامه ی مکتوب از اهمیت ویژه ای برخوردار بود نقش بی بدیل این مردبزرگ کاملا مشهود بود در کنار وظبفه رسمی در همراه بودن وآمد وشد بچه هایی که برای ادامه تحصیل در دهلران بودند تکیه گاه خیلی خوبی بود او معمولا روزهای مشخص ومعینی درطول هفته به دهلران می رفت وهمه مردم می دانستند که جهانشاه کی از آبدانان حرکت وکی به دهلران می رسد اغلب پول مورد نیاز بچه توسط ایشان بدون هیچ چشم داشتی به بچه ها می رساند و گاهی اوقات ده ها نفر جمع می شدیم وهمراه ایشان واسب کهر وتیز پای ایشان بطرف دهلران ویا بلعکس در تردد بودیم .خورچین ایشان همیشه پر از مواد غذایی وهرگاه درنقطه ای درمسیر اطراق می کردیم همه را از اغذیه ای که داشت بی بهره نمی کرد .روزهایی که معمولا به دهلران می آمدند روز شادی وروز تحویل گرفتن سفارشات بدون چشم داشت از این مرد بزرگ بودوروز شادی وانتظار ورود جهانشاه بود من یکی وهمه دوستان دهه چهل وپنجاه مدیون این انسان شریف هستیم روحش قرین رحمت الهی باد.

به قلم استاد رضا دانیالی

تاریخ تمدن طلایی 2

جمعه بازار دهلران ازیک نگاه

 

شما هم اگر مطلبی درباره ی وقایع تاریخی دهلران دارید پس از بررسی در این وب تاریخی

 

به نام خودتان درج خواهد شد

 

لطفا مطالب خود را به این آدرس ارسال نمایید

 

------

 

syahkoh.1393@gmail.com

 

جمعه بازار دهلران ازیک نگاه

 

 چند سالی است که بعضی از مغازه داران ،میوه فروشان، دست فروش هاوپیله وران سیار، وحتی وانت داران با اجناس خود به صورت سنتی در یک خیابان بزرگ جنب دانشگاه پیام نورخیابان بنیادشهید که قبلا شهرداری جای آنرا تعیین نموده از اول صبح تا غروب همان روزجمع می شوند وکالا یا اجناس خود را با درصدقیمتی پایین تراز بازار به مردم عرضه می کنند.این بازار از اهمیت اقتصادی خاصی برای خانواده ها برخوردار است زیرا علاوه بر اینکه نیاز های مردم را برآورده می کند محلی برای تفرجگاه اوقات فراغت مردم برای پیاده روی وخرید می باشد.صراحتا می توان گفت این بازارچه ،علاوه براینکه به طور مستقیم تحت نظرهیچ یک از ادارات ونهادهای خدماتی نیست فاقد هر گونه مدیر و مسئول مربوطه می باشد در واقع این مردمند که به خود خدمت می کنند اما در این بین بی نظمی هایی به چشم آشکار است خیابان عریضی در خدمت مردم گذاشته شده تادر طول یک روز در هفته بتوانند فعالیت خرید وفروش خودراعرضه نمایند متاسفانه بعضی از رانندگان همشهری عزیزنسبت به این مسئله بی توجه اند اتومبیل خود را از وسط جمعیت کثیر به کندی عبور می دهند در صورتی خیابانهای فرعی دیگری برای عبور و مرور وجود دارند بعبارتی شهر داری باید زمین بزرگی را به این کار اختصاص دهد.

ادرس جهت ارسال مطلب تاریخی درباره دهلران

شما هم اگر مطلبی درباره ی وقایع تاریخی دهلران دارید پس از بررسی در این وب تاریخی

به نام خودتان درج خواهد شد

لطفا مطالب خود را به این آدرس ارسال نمایید

------

syahkoh.1393@gmail.com

حاج صید یعقوب نوری مردی از حنس نور

 

 

جان برکف

صید یعقوب نوری متولد1311دهلران، آن روزها که دهلران دهی بیش نبود .شهر کوچک ما کمتر از 50مغازه بیش نداشت.او صاحب یک مغازه خواروبارفروشی ویک نانوایی بود زندگی او با این درآمد می چرخید او همیشه به فکر فقرا بود و سهمی از درآمد را برای فقرا کنار می گذاشت.عضو فعال اولین هیئت سینه زنی وزنجیرزنی وشبیه خوانی حاج ملا جمعه اسکندری بود درست در اوایل دهه ی 40  روز عاشورا ، نقش امام حسین(ع) به عهده ی صید یعقوب بوددیگر نقش ها را، شادروان حاج فرهان هیوری در نقش یزبد ،شادروان حاج مرادمنصوری در نقش عباس (ع) حاج سالار محمدی در نقش ابن سعد و...با هنر نمایی زیبایی اجرا نمودند.در سال 1348 از نمایندگان مردم  وعضو انجمن و بزرگان شهر بود طی جلساتی که در فرمانداری آن زمان انجام شد پیگیر آبرسانی و برقرسانی به دهلران بودند آن موقع دهلران  آب وبرق نداشت روزی که نباید آن اتفاق می افتاد، او به همراه دیگر دوستانش از طرف فرمانداری  راهی شهر ایلام شدند تا بودجه ای را دریافت وبرای مشکلات مربوطه اختصاص دهند درست در منطقه قلاجه در اثر یک سانحه رانندگی جان خود را فدای این سرزمین با مردمان با محبتش نمود او از زندگیش ، از زن جوانش ،از بچه های کوچکش، از اموالش گذشت تا شاید خدا وخلق خدا از او راضی باشند.او  حقوق و مزایایی نداشت متاسفانه با وجود اینکه مرحوم عضو شورای یا انجمن فرمانداری آن زمان بود هیچ گونه حقوقی برای عائله اش در نظر نگرفتند.ازوی 2پسر و3دختر به جا مانده است .پیکر مطهرش را در قبرستان قدیمی چهار طاقی به خاک سپردند .روحش در آرامش وقرین درگاه حق

سربازان نجات یافته در دهه 1360

 

نجات یافتگان

رودخانه دویرج در پانزده کیلومتری دهلران به اندیمشک واقع شده است یکی ازپر آب ترین رود خانه های وحشی دهلران است که سر چشمه اصلی آن از سراب آبدانان وتعدادی  رود که به آن می پیوندند  گرفته شده است این آب دارای املاح وخواص متعدد،سنگین وبسیار سرد می باشد. برروی این آب سدی خاکی ایجاد شده است تا زمین های کشاورزی منطقه راآبیاری کنند .دامداران زیادی  گوسفندان خود برای آب وچرا به این منطقه می آورند .در دهه ی  شصت درست در زمان جنگ تحمیلی یکی از دامداران کسی نیست جزآقا حسین معروف به  حاجی، بلند قد، سیاه چهره، وبسیار مهربان وبا محبت او در حال چرای گوسفندان می باشد ناگهان سربازی دوان دوان وباسرعت زیاد به حسین نزدیک می شود واز اوکمک می خواهد . حسین بلافاصله گوسفندان خود را رها کرده وباعجله خود را به رود خانه می رساند او غواص ماهری است همچون شنا گران  با شیرجه خود را به داخل آب می اندازد و یکی یکی سر بازانی را که برای شنا به آنجا آمده و غرق شده بودند از آب بیرون می کشاند شش(6) سرباز را از مرگ حتمی نجات می دهداما یکی از سربازان  که در زیر آب به سیم خاردار گیر کرده بودهرچه تلاش کردند دیگه خیلی دیر بود و سبب مرگ او شد.درسالهای اخیراین رود خانه ده ها نفر رابه دام مرگ انداخته است . حاج حسین درگاه (حاجی ) این مرد زحمت کش ومهربان  چندسالی است که به دیار ابدی پیوسته است.از خداوند برایش دعا می کنیم که اورا قرین درگاه خود گرداند انشاا..

چند توصیه1- هرگز در این رود خانه شنا نکنیدزیراآب آن بسیار سرد قلب را از کار انداخته حالت سنکوپ (غش قلبی) دربدن ایجاد ایاد کرده وسبب مرگ می شود2-بیشتر لایه ی های زمینی این رود خانه ازماسه وخاک رس تشکیل شده ودر اثر سنگینی آب حفره های گردابی در طول این رود خانه ودر جاهای عمیق آن ایجاد شده وحتی شنا گران حرفه ای را به دام مرگ کشانده است

 



 

حاج جهانگیر ملک میرزایی مردی از جنس خورشید

 


 

درگذشت مردی از جنس مهربانی ونور مداح اهل البیت از بزرگ خاندان دهلرانی حاج جهانگیر ملک میرزایی تسلیت باد.

 

امروز چهارشنبه 16/2/1394

بیوگرافی

حاج جهانگیر ملک میرزایی

حاج جهانگیر ملک میرزایی متولد 1330ساکن شهرستان دهلران یکی از مغازه داران کهن شهرستان است وی در سال 1347اولین دکان خوار بارفروشی  را در همین مکان (روبه روی مسجد جامعه ) آغاز کرد.در سال 1357در همان روز های اول انقلاب شغل فروش لوازم خانگی را به شغل خوار بار فروشی ترجیح داد .او اولین فعالیت مذهبی خود رادر سال 1344دراولین هئیت سینه زنی وزنجیر زنی ومداحی مسجد جامعه آغاز کرد همین مسجدی که زمینش هدیه ای بود از طرف پدر مرحومش شادروان حاج شیخ رضاملکمیرزایی وشادروان مرحوم حاج علیمرادفرضی وشادروان حاج سید رضا حسینی رضوان الله علیهم اجمعین که به مسجد جامعه وقف گردید. بعدها نیز همین فعالیت را در هیئت سینه زنی و مداحی زنده یادمرحوم حاج ملا جمعه اسکندری ادامه داد او نه تنها قاری قرآن مجید بود  موذن ومداح اهل البیت وقاری دعای بین صلاتین را بعهده داشت.پانزده سال موذن و دعای بین  صلاتین در رژیم گذشته را بعهده داشت .بیست سال  همین  فعالیت رادر نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز ادامه داد . صدایش بسیار زیباو سنتی است خوش اخلاقی از دیگر ویژگیهای اوست که هر مغازه داری برای جذب مشتری باید این ویژگی را داشته باشد.امااین خوش اخلاقی او برای   جذب و توجه مشتری نیست .کسانی که اورا میشناسند به خوبی این را درک می کنند هر روز شاهد دهها تن، از افراد جوان گرفته تا میانسال و غیره او را ملاقات وزیارت می کنند در شهرمان کسی نیست که اورا نشناسد.او هیچوقت گرانفروش نبوده فقط درصد حلالی را طلب می کرد .چند سالی  نقش ابن سعد رادر هیئت شبیه  خوانی امام حسین با صدای شیوا ودلنشینش به همراه زنده یاد حاج فرهان هیوری به نحو عالی اجرا نمود. در سالهای اخیر  با وجود کسالت شدید معشوقش یعنی عزو وجل او رابه کعبه فرا خواند واونزد پروردگارش شرفیاب شدو این ماموریت خدایی را اجابت نمود.باور کنیدهنگام ورود به فروشگاه حاجی، یک آرامش و راحتی خاصی به انسان دست می دهداین خوش اخلاقی وخوش برخوردی ،مردمداری،ایمان، مداح اهل البیت،همه وهمه....... نوری معنوی والهی است که آفریدگار بی همتا به او ارزانی نموده است.کسی که حضورش در مسجدجامعه سر وقت بوده به حق که جنس او از خورشید است.
 
 
 
تصویر زنده یاد حاج جهانگیرملک میرزایی در اردیبهشت1393
 
 
 سید کرم الله عبدالهی در نقش ابوالفضل (ایستاده سمت راست)
راوی حاج جهانگیر ملک میرزایی درود خدابر او باد
حاج علیپور جعفری در نقش امام حسین(ع)
عاشورا 1365آبدانان
عکاس:سید عظیم متقی
 

 دهلران تاریخ تمدن طلایی و دهلران فول آلبوم خاطرات این ضایعه ی دردناک را به تمامی همشهریان،هم استانی ها و هم وطنان ارجمند تسلیت و تهنیت عرض می نماید.